کد مطلب:106628 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

نامه 004-به یکی از فرماندهانش











[صفحه 591]

از نامه های امام (ع) به بعضی از سران سپاهش: انهد: برخیز، قیام كن تقاعس: عقب افتادن و فرو نشستن در اول نامه واژه ی ظل را كه به معنای سایه است استعاره از امری آورده است كه لازمه اش اطاعت است و آن سالم ماندن از سوز آتش جنگ و رنجهایی است كه از ثمرات و میوه های اختلاف می باشد چنان كه نتیجه ی سایه نشینی راحت شدن از گرمای خورشید است. (اگر دشمنان به سایه ی اطاعت و تسلیم باز گردند، این همان است كه ما دوست داریم، و اگر حوادث، آنها را مهیای اختلاف و عصیان كرد، پس به كمك مطیعان، با عاصیان بجنگ و با آنان كه پیرو فرمان تو هستند خود را از كسانی كه سستی می ورزند بی نیاز ساز، چرا كه سست عنصرها و آنها كه از جنگ كراهت دارند، نبودشان بهتر از حضورشان و نشستشان سودمندتر از قیامشان می باشد.) برخی گفته اند امیر لشكری كه این نامه را، حضرت خطاب به او نوشته است، عثمان بن حنیف نماینده ی او در بصره بوده است، هنگامی كه اصحاب جمل به سرزمین بصره رسیدند و تصمیم به جنگ گرفتند، عثمان نامه ای به حضرت نوشت، و وی را از وضع آنان آگاه كرد، امام (ع) در پاسخ او نامه ای مرقوم فرمود، كه این بیانات از آن نامه می باشد. و ان توافت الامو

ر بالقوم، یعنی اگر پیشامدها و اسباب اختلاف و گناه، اهل جنگ جمل را به این دو امر وادار كند. فان عادوا... نحب، امام (ع) می خواهد افراد جامعه را تحت اطاعت فرمان خود درآورد تا در آینده همه ی آنان را به راه حق بكشاند، كه مقصود شارع نیز همین است و با عبارت فوق این معنا را خاطرنشان كرده است و اسم اشاره ی فذلك به مصدری برمی گردد كه فعل عادوا دلیل آن است، و با عبارت فذلك الذی نحب محبوبش را منحصر در بازگشت آنها فرموده است یعنی دوست نمی داریم جز آن را و به این دلیل امیر لشكر خود را امر كرده است كه در صورت اختلاف و مخالفتشان، با مخالفان بجنگد و از مطیعان بر علیه مخالفان یاری بجوید، نه از كراهت دارندگان و بهانه جویان و این امر را دلیل آورده است بر آن كه اهل كراهت، اگر در جنگ حضور نداشته باشند بهتر از آن است كه حاضر باشند و نشستن آنان سودمندتر از قیامشان می باشد، زیرا هنگامی كه مردم شخص بهانه جو و سست عنصر را در میان خود مشاهده كنند، آنان نیز سست شده و به او اقتدا می كنند، پس نفعی كه ندارد هیچ، بلكه زیان هم دارد و چنین شخصی برای آن كه ناخشنودی خود را از جنگ توجیه كند مفاسدی برای آن بیان می دارد كه، جنگ باعث هلاكت مسلمانان

می شود، و از این قبیل مسائل، چنان كه به این دلیل بسیاری از صحابه و تابعین در جنگهای جمل و صفین و نهروان از حق منحرف شدند و دست از جنگ كشیدند، پس علاوه بر آن كه وجود این اشخاص در جنگ سودی ندارد مفسده ی بزرگی را هم با خود دارد كه انسانهایی مبارز، به واسطه ی او بیچاره می شوند، بر خلاف وقتی كه اصلا چنین شخصی در جبهه ی جنگ حضور نداشته باشد، كه فقط سودی ندارد، اما ضرری هم از ناحیه ی او نصیب رزمندگان مسلمان نمی شود. به جای عبارت خیر من مشهده، در آخر نامه ی حضرت، روایت دیگر خیر من شهوده آمده و هر دو كلمه مشهد و شهود مصدر و ثلاثی مجرد است. توفیق از خداوند است.


صفحه 591.